Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-04@20:56:25 GMT

مدرس دانشگاه تهران: حدیث «اگرعلم در ثریا باشد»، جعلی است

تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۴۲۴۵۷

مدرس دانشگاه تهران: حدیث «اگرعلم در ثریا باشد»، جعلی است

تهران - ایرنا -مدرس دانشگاه تهران گفت: زبان فارسی بواسطه پویایی، نیرومندی خود را به جامعه اسلامی تحمیل کرد، عرب‌ها هم شروع به ساختن احادیثی در مذمت زبان ایرانی کرده و ایرانی ها در پاسخ حدیث «اگرعلم در ثریا باشد، مردانی از قوم فارس به آن دست می‌یابند» را ساختند که اعتبار زیادی پیدا کرد و در منابع بسیاری ذکر شد،هرچند به‌نظر من این حدیث صد درصد جعلی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش روز سه شنبه موسسه خانه کتاب نشست «ترجمه قرآن به فارسی از روزگاران کهن تا امروز» با سخنرانی آذرتاش آذرنوش و سید محمد عمادی حائری در سرای اهل قلم برگزار شد.

** برخی از 850 ترجمه قرآنی به‌دست آمده، شاهکار ادبی هستند
مدیر بخش ادبیات عربِ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در این نشست بیان کرد: حدود 850 ترجمه قرآنی به‌دست‌ آمده داریم که گاهی شاهکارهای ادبی هستند. بسیاری از نسخه‌هایی که اکنون در دست داریم، رونویس همان ترجمه طبری و به نوعی نسخه‌ای بدلی از آن هستند.
آذرنوش با بیان اینکه درباره تاریخچه ترجمه قرآن به فارسی هنوز اطلاعات ناقص است، چون برخی اطلاعات هنوز دسته‌بندی نشده، گفت: اگر بخواهیم درباره تاریخ ترجمه قرآن بحث کنیم،‌ با یک تاریخ 1500 ساله روبه‌رو هستیم. از زمان نزول وحی، ترجمه‌هایی از متن قرآن پدیدار شده است. سکه‌ای پیدا شده که یک طرف آن «بسم الله الَّرحمن الرَّحیم» به خط عربی و یک سمت آن ترجمه پهلوی آن است.
وی افزود: کسی که این کشف را کرده، این تعبیر را به‌کار برده که «بسم الله الَّرحمن الرَّحیم» برای مسلمانان یک گرته‌برداری از یزدان پاک است، اما من معتقدم که برعکس، متن پهلوی از متن عربی اخذ شده است. در کتاب «دینکرد»، به چند نمونه که جمله‌های قرآنی به زبان پهلوی ترجمه شده، اشاره می‌شود.
وی ادامه داد: چند افسانه نیز درباره تاریخ ترجمه قرآن به زبان فارسی وجود دارد که یکی از آن‌ها ماجرای سلمان فارسی است. براساس یک روایت، سلمان سوره «فاتحه» را ترجمه و به پیامبر (ص) تقدیم کرده و پس از تایید ایشان، آن‌را در اختیار ایرانیان قرار داده است. اما سلمان تا این حد عربی بلد نبوده است. مواردی اینچنین، قصه‌های عامیانه‌ای است که به کتاب‌های ادبیات راه پیدا کرده و وجود خارجی نداشته است.
آذرنوش افزود: سوالی که درباره قصه سلمان پیش می‌آید این است که آن زمان هنوز ایرانیان مسلمان نشده بودند، پس سلمان قرآن را برای کدام ایرانیان ترجمه کرده است؟ هیچکس به این سوال جوابی نداده، به‌جز یک نفر که نوشته منظور شاهزادگان ایرانی در یمن بودند که این نیز نادرست است.
مدیر بخش ادبیات عربِ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، بیان کرد: هیچگونه ترجمه‌ای از قرآن از آن دوران در دسترس نداریم، مگر ترجمه‌های شفاهی که نمی‌دانیم کجاست. برخی ایرانیان برای کسب آگاهی از دین اسلام، عبارات و آیه‌های قرآن را به فارسی تفسیر کرده‌اند. تا حدود 350 سال هیچ اطلاعی از ترجمه قرآن نداریم. پس باید تاریخ ترجمه را از قرن چهارم درنظر بگیریم.
وی ادامه داد: پیدا شدن «تاریخ بلعمی» که به غلط عنوان شده ترجمه «تفسیر طبری» است،‌ جنگ شدیدی بین فارسی و عربی ایجاد کرد و این کشاکش بین دو زبان بقدری تند است که مجبور شدم نام کتابم را «چالش میان فارسی و عربی (سده‌های نخست)» بگذارم.
به گفته وی زبان فارسی آنقدر پویا و نیرومند بود که خود را به جامعه اسلامی تحمیل کرد و عرب‌ها شروع به ساختن احادیثی در مذمت زبان ایرانی کردند. ایرانی‌ها هم در پاسخ حدیث «اگر علم در ثریا باشد، مردانی از قوم فارس به آن دست می‌یابند» را ساختند که اعتبار زیادی پیدا کرد و در منابع بسیاری ذکر شد، هرچند به‌نظر من این حدیث صد درصد جعلی است.
آذرنوش با طرح این پرسش که آیا «ترجمه تفسیر طبری»، ترجمه کتاب «تفسیر طبری» است؟، ادامه داد: در مقاله‌ای که در یادنامه مرحوم زریاب خویی نوشته‌ام، این موضوع را شرح داده‌ام که کتاب «ترجمه تفسیر طبری» ترجمه این تفسیر نیست. بارها صفحات هر دو را مقابله و مقایسه کردم و ندیدم جملات همخوانی داشته باشند. به هرحال این کتاب که به‌نظر من باید نام «ترجمه و تفسیر رسمی» بر آن نهاد، ترجمه می‌شود.
وی گفت: ماجرای خلق این کتاب این است که امیر سامانی از تعدادی از علمای دینی ماوراءالنهر دعوت کرد که قرآن را بخوانند و ترجمه فارسی و تفسیر را ببینند که این افراد فتوا دادند که می‌شود قرآن را به زبان دیگری ترجمه کرد و این‌کار را صحیح دانستند.
این یک گام بسیار اساسی در تاریخ ادبیات فارسی بود. اگر کتاب‌های مانند این و بلعمی و ... نبود، شاید شاهنامه به تنهایی توان آن‌را نداشت که زبان فارسی را حفظ کند.
این استاد دانشگاه تهران،‌ در ادامه بحث گفت: در ترجمه قرآنِ حبیب یغمائی،‌ بخشی متعلق به نسخه پاریسی و برخی متعلق به نسخه مسجد یا توپکاپی است. یک مفهوم بسیار اساسی در این کتاب وجود دارد که علمای ما هزار سال متوجه آن نبودند. در این کتاب به هیچ‌وجه کلمه «ترجمه» به معنای «ترجمه» نیست، بلکه به معنای «تفسیر» است. وقتی ترجمه را دیدم، این قطعه کوچک مقدمه برایم روشن شد. آنجاهایی که گفته ترجمه، تفسیر است و آنجاهایی که گفته تفسیر، ترجمه است.
وی با گریزی به موضوع دشواری‌های کار ترجمه در قرون اولیه، افزود: چون اجازه ترجمه صادر نمی‌شده و علمای دین در همه مذاهب اسلامی به‌جز ابوحنیفه، همه با ترجمه قرآن مخالفت می‌کردند، کسی جرأت ترجمه نداشت. دردسر ما این است که در ترجمه‌ها با دو زبان مواجه هستیم: یک دسته، زبان ترجمه قرآن کریم و دیگر متن غیرقرآنی که اینجا اختلاف سطح زبان از نظر ساختاری و معنایی آشکار می‌شود.
آذرنوش گفت: ابتدا طبیعتا مترجمان موقع ترجمه قرآن خودشان را آزاد احساس نمی‌کردند،‌ چون می‌دیدند کوچکترین خدشه به یک کلمه ممکن است در اعتقادات مسلمانان خلأ ایجاد کند. در ادامه مترجمان آزادانه‌تر به ترجمه قرآن پرداختند که عمدتا نثر و متن قابل فهم است.
مدیر بخش ادبیات عربِ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، در پایان سخنانش اظهار کرد: ما حدود 850 ترجمه قرآنی به‌دست‌ آمده داریم که گاهی شاهکارهای ادبی هستند. بسیاری از نسخه‌هایی که اکنون در دست داریم، رونویس همان ترجمه طبری هستند.

** کهن‌گرایی، قدمت متن را به مخاطب خود القاء می‌کند
سید محمد عمادی حائری؛ دیگر سخنران این نشست نیز گفت: درک این موضوع که یک ترجمه رسمی و معیار وجود داشت که ایرانیان در طول تاریخ آن‌را همانند قرآن می‌دانستند،‌ برای محققان سخت بود. وقتی سال 1385 کتاب «قرآن کهن» را نوشتم، خواستم این نظریه را به آزمون بگذارم.
وی افزود: دو کتاب «پلی میان شعر هجایی و عروضی فارسی» که ترجمه‌ای آهنکین از قرآن به تصحیح احمدعلی رجایی و یک «ترجمه قرآن قدس» را بررسی کردم. روی جلد «قرآن قدس» نوشته شده که کهن‌ترین ترجمه قرآن به فارسی متعلق به قرن دوم هجری است. این قرآن در سال 1364 به همت علی رواقی در دو جلد بزرگ چاپ شد. اندکی از آغاز این ترجمه (از ابتدای قرآن تا آیه 213 سوره بقره) و اندکی از انتهای آن (تعدادی از سوره‌های کوچک قرآن)، در دست نیست. این قرآن به قرآن سیستانی هم شهرت دارد.
وی ادامه داد: نخستین گام این بود که ببینم این متون از ترجمه طبری قدیمی‌تر هستند یا نه؟ زبان گویش متن «قرآن قدس» طبعا شباهت‌هایی به فارسی میانه پیش از اسلام داشت. این قدمت ظاهری زبان، نباید ما را فریب دهد که آن‌را به قدمت قرآن تعمیم دهیم. با ترجمه این متون با ترجمه رسمی (طبری)، مشخص شد که «قرآن قدس» تحریر گویشی ترجمه آیات قرآن در کتاب موسوم به تفسیر قرآن طبری است.
وی افزود: کتاب «پلی میان شعر هجایی و عروضی فارسی» نیز نمی‌تواند زودتر از قرن پنجم نوشته شده باشد. بررسی نشان می‌دهد که وقتی در قرون اولیه برای ترجمه تحت‌اللفظی آیات به فتوا نیاز بوده، پس ترجمه شعرگونه نمی‌توانسته در آن دوره بوجود بیاید. در کنار اینها، قرآن متأخری نیز در مصر پیدا شده بود که تحریر دیگری از ترجمه آیات تفسیر طبری است که از قرن 10 یا 11 قدیمی‌تر نیست.
این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: بخشی از ترجمه‌های قرآن، مستقل اما با تفسیر همراه هستند، مانند تفسیر ابوالفتوح رازی. یک سری تفاسیر نیز ترجمه‌های پاره پاره دارند، مانند ترجمه ابونصر حدادی. یا همچون تفسیر سورآبادی که قدری آزادانه‌تر از ترجمه رسمی هستند، به این‌صورت که تکه‌تکه آیات را ترجمه و وارد تفسیر می‌شوند. اسفراینی نیز کسی است که می‌گوید در «تاج التراجم»، نخستین ترجمه اجتهادی را ارائه کرده است. اما تاثیر ترجمه رسمی را در این اثر هم می‌بینیم.
عمادی حائری همچنین افزود: دسته دیگر متون، لغت‌نامه‌های قرآنی مثل «لسان التنزیل» یا «مفردات قرآنی» هستند. برخی معتقدند «لسان التنزیل» متعلق به قرن چهارم است. شواهد و بررسی‌ها نشان می‌دهد که این متون نه تنها از قرن‌های 5 و 6 قدیمی‌تر نیستند، بلکه همین متون هم تحت‌تاثیر ترجمه رسمی هستند. به مرور زمان، زبان ترجمه رسمی به‌روز شده تا برای مخاطبان هر عصر، مفهوم‌تر باشد.
وی تصریح کرد: ما در فارسی گنجینه لغاتی داریم که در مقابل واژگان قرآنی نهاده شده است. امروز هم می‌توانیم از این بابرگذاری‌ها استفاده کنیم. یک نمونه از برابرگذاری‌ها، در ارتباط با واژه «شهید» است. امروز این واژه معنای رایجی دارد، اما در قرآن هیچ‌جا شهید برای کسی که در راه خدا کشته شده، نیامده بلکه از ریشه «قتل» استفاده شده است. شهید از قرن دوم به کسی که در راه خدا کشته شده، اطلاق شد، ولی در قرآن به معنای آگاهی است. در ترجمه‌های کهن فارسی، آن‌را به «گواه» ترجمه کرده‌اند.
عمادی گفت: کهن‌گرایی، خواننده را به 1400 سال پیش می‌برد و قدمت متن را به مخاطب خود القاء می‌کند. دکتر امامی با همین رویکرد، ترجمه «گواه» را آورده و برخی مانند بهاء‌الدین خرمشاهی، از «شاهد» استفاده کرده‌اند.
فراهنگ ** 3009 ** 1355

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فرهنگي فرهنگ و ادب خانه كتاب ترجمه هاي قرآني

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۴۲۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشسته‌ایم

حضرت امام صادق(ع) در طول دوران امامت‌شان و در سخت‌ترین شرایط سیاسی و اجتماعی، ضمن حفظ و تقویت جایگاه شیعیان با فعالیت علمی بی‌نظیر، به حفظ و حراست از احکام الهی و دستورات قرآن و سنت نبوی پرداختند.
   به مناسبت سالروز شهادت ایشان و برای آشنایی بیشتر با تلاش‌ها و خدمات ماندگار علمی امام صادق(ع)، با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد حوزه قم کشور گفت‌وگو کرده‌ایم و نکات جالبی درباره زندگی ایشان و نیز تاثیر فقه شیعه و اهل سنت از آن حضرت مطرح شده است.  شرایط و زمانه امام صادق(ع) چگونه بود که بیشترین روایات نقل‌شده در منابع روایی ما از این امام بزرگوار است؟ به تعبیر دیگر چه شرایطی وجود داشت که ایشان فعالیت‌های علمی را در اولویت قرار دادند؟ بنده در پاسخ به این پرسش چند نکته را متذکر می‌شوم. نکته اول؛ عبارتی را شیخ مفید در کتاب ارشاد خود دارند و می‌دانید این عالم بزرگوار هزار سال قبل زندگی می‌کرده‌ و ارشاد هم از بهترین آثار ایشان است؛ ایشان این تعبیر را آورده است: لم ینقل عن احد من اهل بیته ما نقل عنه فان اصحاب الحدیث قد جمعوا اسماء الرواه عنه من الثقاه فکان اربعه آلاف رجل. یعنی تعداد روایاتی که ما از امام صادق(ع) داریم از هیچکدام از ائمه دیگر نداریم. وقتی راویان مورد وثوق ایشان را جمع‌اوری کرده‌اند حدود ۴هزار نفر می‌شوند. گاهی گفته می‌شود امام صادق(ع) ۴هزار شاگرد داشتند که این تعبیر دقیق نیست؛ شاگرد به این معنا نیست که مانند امروز که مثلا جلسه درس مراجع و علما برپا می‌شود و چند صدنفر و گاهی هزار نفر شاگرد دارند آن حضرت هم در آن واحد ۴هزار شاگرد داشته باشند؛ تعبیر شیخ مفید دقیق است که فرموده ۴ هزار راوی؛ یعنی ممکن است فردی دو روایت از امام اخذ کرده و به شهر و دیار خود برگشته باشد و آن را به مردم بیاموزد.  خدا رحمت کند مرحوم عطاردی که مسند ائمه(ع) را نوشته است؛ برای فهم عظمت کاری که امام صادق(ع) کرد خوب است بدانیم براساس آماری که مرحوم عطاردی آورده است، می‌توان به دست آورد که هر کدام از امامان از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) چند روایت دارند. از امام مجتبی(ع)، هزار و ۱۸۷ حدیث داریم؛ از  امام حسین(ع) دوهزار و ۴۵۲ حدیث؛ از امام سجاد(ع)، هزار و ۶۶۱ حدیث؛ از امام باقر(ع)، ۹هزار و ۵ حدیث و وقتی به امام صادق(ع) می‌رسیم می‌بینیم از ایشان ۳۸هزار  و ۶۰۰ حدیث وجود دارد. آقا موسی بن جعفر ۳هزار و ۵۵ حدیث؛ امام رضا(ع) ۲هزار و ۶۶۳ حدیث، امام جواد(ع) ۹۳۶ حدیث و کمترین روایت از امام هادی(ع) با ۵۲۰ و امام عسکری(ع) با ۵۲۱ حدیث. مجموع این روایات ۶۰هزار و ۶۰۰ حدیث است و جالب اینکه از این تعداد، روایات امام صادق(ع) بیش از ۳۸هزار حدیث است. این آمار نشان می‌دهد که ائمه(ع) از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) فقط ۱۳هزار روایت دارند در حالی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از ۴۷هزار روایت داریم و این نشان می‌دهد در فرصتی که امام پیدا کردند به احیای علوم دینی پرداختند. آمار جالب دیگر اینکه جمعا مسند آقای عطاردی ۴۲ جلد است که ۲۲ جلد آن فقط مختص امام صادق(ع) است. نکته دوم؛ حیات علمی امام صادق(ع) نتیجه و اثر خود را بعدا ظاهر کرد؛ حسن بن علی الوشاء که از اصحاب امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) است می‌گوید من وقتی وارد مسجد کوفه می‌شدم ۹۰۰ حلقه درسی می‌دیدم که می‌گفتند حدثنی جعفر بن محمد(ص) یعنی فقط از امام صادق(ع) روایت نقل می‌کردند. مرحوم کلینی در کافی نوشته است امام صادق(ع) فرمودند من در آستانه شهادت پدرم در کنار بستر پدرم بودم؛ امام باقر به من سفارش کردند: یا جعفر اوصیک باصحابی خیرا؛ یعنی مراقب اصحاب من باش؛ و امام صادق(ع) به پدر فرمودند نگران نباشید والله من آنان را رها نمی‌کنم و کاری می‌کنم که اگر یک شیعه در یک شهر بود نیاز به سؤال از احدی نداشته باشد و واقعا این هنری است که این دو امام به خرج دادند. نکته سوم؛ شیخ مفید باز در ارشاد تعبیری دارد و آورده است شیعه قبل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) حتی مناسک حج و حلال و حرام را به خوبی نمی‌شناختند و ائمه قبل هم فرصتی برای تبیین احکام نداشتند و یا مردم به آنها مراجعه نمی‌کردند و اولین دورانی که ائمه(ع) فرصت یافتند همین دوران است. بد نیست داستانی شنیدنی را برای عظمت کار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیان کنم؛ زمانی از طرف پادشاه حجاز برای آیت‌الله العظمی بروجردی هدایایی فرستاده بودند؛ ایشان فرموده بود من بنا ندارم در زندگی هدایایی از سوی سلاطین بپذیرم و فقط مصحف (قرآن) را پذیرفتند و مابقی هدایا را نپذیرفتند و چون باید در عوض این هدیه، هدیه‌ای می‌دادند با زیرکی تمام روایتی را برای پادشاه عربستان فرستادند؛ در نامه خود نوشته بودند: ارسلت الیک حدیثا طویلا؛ برای تو حدیثی طولانی فرستادم؛ این حدیث اگر همه مناسک حج را نداشته باشد بیشتر مناسک حج را در خود دارد؛ هنر ایشان این بود که روایت را از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل کرده بودند؛ ممکن است پرسیده شود مگر اهل سنت خودشان روایات حج را نداشتند که ایشان باید از امام صادق(ع) روایتی نقل کنند؛ نکته ظریف این است که ایشان این حدیث را از منابع دست اول اهل سنت یعنی صحیح مسلم نقل کرده بود. آیت‌الله بروجردی خواسته بود به آنها بفهماند اگر شما امروز مناسک حج را دارید به برکت روایات امام صادق(ع) است. لذا در مناسک حج و احکام آن با اینکه ۱۸ عمل وجود دارد اختلاف فتاوا بین شیعه و اهل سنت بسیار کم است چون مناسک حجشان را از امام صادق(ع) گرفته‌اند. تعبیری دارد آقای اسد حیدر از نویسندگان عرب‌زبان شیعه که شاید مفصل‌ترین کتاب را در ۵ جلد در مورد زندگانی امام صادق(ع) نوشته است؛ او می‌گوید: کان بیته کالجامعه الکبیره؛ خانه امام صادق(ع) مانند دانشگاه بزرگ بود. یکی از کارهای امام تربیت شاگرد در رشته‌های تخصصی بود که امروز توجه به تخصص رسم شده است؛ در توحید هشام بن حکم، در فقه زراره، در کلام مؤمن الطاق و ...تربیت شده بودند.   نکته چهارم؛ مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، بیش از ۲۰۰ شاگرد از امام صادق(ع) نام برده است که بیش از ۷۴۰ کتاب نوشته‌اند و این خیلی مهم است؛ گاهی یک روایت فقهی مبنای صدها فتواست؛ مثلا  روایتی از امام(ع) در مورد شک و یقین داریم که فرمودند: لا تنقض الیقین بالشک. همین تعبیر کوتاه منشا صدها فتواست. حالا ۲۰۰ صحابه بیش از ۷۴۰ کتاب تالیف کرده‌اند. برای اینکه بدانیم دیگران هم سر سفره امام صادق(ع) مهمان بوده‌اند، ابن ابی الحدید که از شارحان برجسته نهج‌البلاغه است در جلد اول بحث جالبی دارد و می‌گوید همه پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق(ع) هستند. ابوحنیفه شاگرد بی واسطه بوده است. نکته پنجم؛ آلوسی در تفسیر خود آورده است که ابوحنیفه افتخار می‌کرد که شاگرد امام صادق(ع) بوده است و فریاد می‌زد که اگر من در آن دو سال محضر امام صادق نبودم نابود شده بودم: لولا السنتان لهلک نعمان. شافعی و احمد حنبل هم با واسطه شاگرد امام هستند. تعبیری مالک(رئیس فرقه مالکی) دارد که خیلی جالب است؛ او می‌گوید: والله چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده است که در زهد و فضل و عبادت و ورع، برتر از جعفر بن محمد باشد. بنابراین نه تنها شیعه مدیون امام صادق(ع) است بلکه پیشوایان اهل سنت هم مدیون ایشان هستند. آیت‌الله آصفی مقاله مفصل و زیبایی در مقدمه لمعه دمشقیه مرحوم کلانتر دارد؛ من از اینجا نقل می‌کنم؛ وی از ابن حجر نقل کرده است؛ بسیاری از علوم را مردم از امام صادق(ع) استفاده کرده‌اند و یک یک پیشوایان اهل سنت را نام برده است؛ شهرستانی در ملل و نحل در مورد امام صادق(ع) دارد که ایشان علم و حکمت و زهد زیادی داشتند. جاحظ با اینکه فرد متعصبی در قرن سوم است تعبیر عجیبی در مورد امام(ع) دارد؛ او می‌گوید علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده بود و ابوحنیفه از شاگردان اوست. نکته ششم؛ آیت‌الله آصفی از ذهبی در میزان الاعتدال نقل کرده است که اگر ما بخواهیم روایات بزرگان شیعه را از اسناد روایات حذف کنیم چیزی جز اندکی باقی نخواهد ماند و مجموعه‌ای از آثار پیامبر(ص) از بین خواهد رفت. همچنین آیت‌الله آصفی در مقدمه‌ای که ذکر شد از رجال کشی نقل کرده است که فردی به نام محمدبن معروف هلالی می‌گوید من در کوفه نزد امام صادق(ع) رفتم چون ایشان دو سال در کوفه بودند؛ به کوفه رفتم و خواستم خدمت ایشان برسم ولی دور ایشان آنقدر شلوغ بود که تا سه روز دستم به امام نرسید تا اینکه روز چهارم امام مرا در شلوغی جمعیت دیدند و راه باز کردند و خدمت ایشان رسیدم و تا نجف که به زیارت مرقد امیرمؤمنان(ع) رفتند محضر ایشان بودم. البته می‌دانید که قبر امیرمؤمنان(ع) برای شیعیان در دوره امام صادق(ع) مشخص شد. نکته هفتم؛ نکته مهم دیگر در زندگی آن امام تربیت شاگرد در رشته‌های مختلف تخصصی بود؛ مثلا ابان بن تغلب یکی از آنان است؛ مرحوم علامه شیخ محمدتقی تستری، صاحب قاموس الرجال در مورد ابان نوشته است او ۳۰هزار حدیث از امام صادق(ع) فراگرفت و به خاطر عظمت او همه حلقه‌های درسی در مسجدالنبی تعطیل می‌شد تا از محضر ایشان استفاده کنند؛ او از شاگردان امام باقر(ع) هم بود، امام باقر(ع) خطاب به او فرمود برو و در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده.  نکته هشتم؛ این نکته را عرض کنم که از مجموع اصحاب ائمه(ع) و ۴هزار راوی، برخی از آنان مجتهد بودند که یکی از آنان همین ابان بن تغلب است که امام باقر(ع) به ایشان فرمودند: اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس. نکته ظریف در اینجا آن است که در دوره‌ای که خود امام باقر(ع) در مدینه حضور دارند به ابان می‌گویند که من دوست دارم تو به مسجد بروی و برای مردم فتوا بدهی؛ الان مراجع ما در دوره غیبت فتوا می‌دهند ولی در داستان ابان، امام(ع) حضور دارند و باز از شاگردشان می‌خواهند که فتوا بدهد؛ ذهبی که فرد خیلی متعصبی است در مورد ابان دارد: شیعی جلد صدوق لکنه مبتدع؛ او شیعی راستگو است ولی بدعت‌گذرا است و ما حرف‌های راست او را می‌گیریم و بدعت‌ها را به خود او وا می‌گذاریم که البته باید از ذهبی بپرسیم کدام سخن ابان، بدعت بوده است. این ابان وقتی از دنیا رفت امام صادق(ع) در شان او فرمودند: والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ امام قسم جلاله خوردند که به خدا قسم مرگ ابان قلب مرا به درد آورد. ببینید شیعه چقدر می‌تواند اوج بگیرد که امام درباره او بفرمایند مرگ او باعث شد تا قلب من درد بگیرد. از دیگر صحابه امام، هشام است که امام درباره او فرمودند: ای هشام تو همیشه مورد تایید روح القدس هستی. تعبیری هارون الرشید در مورد هشام دارد که جالب است؛ یک وقتی مناظره‌ای بین هشام و فرد دیگری در مجلس برامکه برگزار شد و هارون از پشت پرده مناظره را گوش می‌کرد و هشام در مناظره غلبه داشت؛ هارون بعد از این مناظره در مورد هشام گفت: لسان هشام اوقع فی نفوس الناس من الف سیف؛ تاثیر زبان هشام از هزار شمشیر بیشتر است. از دیگر شاگردان امام، محمدبن مسلم است که آیت‌الله خویی گفته است او بیشترین روایات را از امام نقل کرده است؛ زراره و برادرش هم از شاگردان آن امام بودند و مطلب دیگر در بیان عظمت امام صادق(ع) این است که بعد از وفات پیامبر(ص)، شعار حسبنا کتاب الله، زیاد مطرح شد و بیش از ۱۰۰ سال کتابت حدیث را منع کردند و از کارهای بسیار باعظمت امام این بود که به شاگردانشان توصیه کردند که روایات را بنویسند لذا ۷۴۰ کتاب از ۲۰۰ صحابه امام نوشته شد.  نکته نهم؛ باز از خدمات دیگر امام صادق(ع) که مرحوم آیت‌الله آصفی به آن پرداخته این است که در دوره امام صادق(ع) سؤالات زیادی از سوی مردم در زمینه کلام و فقه وجود داشت و همه هم خدمت امام و شاگردان ایشان نمی‌آمدند و سراغ ائمه اهل سنت می‌رفتند و آنها هم چون برای برخی از سؤالات پاسخی نداشتند رو به قیاس آوردند که امام صادق(ع) با این جریان مبارزه جدی داشتند؛ یکی از کارهای مهم امام مبارزه با قیاس بود؛ امام از ابوحنیفه پرسید که تو چطور فتوا می‌دهی و او گفت براساس کتاب و سنت و امام فرمودند اگر جواب را در کتاب و سنت نیافتی چه؟ و او قیاس را مطرح کرد؛ امام از او چند سؤال پرسید مثلا پرسیدند نماز مهمتر است یا روزه و او جواب داد معلوم است که نماز چون ستون دین است؛ حضرت پرسیدند اگر نماز مهمتر است چرا خانم‌ها در ایامی که از خواندن نماز معذور هستند بعدا نباید قضای آن را به جا بیاورند در حالی که باید قضای روزه را بگیرند؟ اگر قیاس درست باشد نماز که مهمتر است چرا نباید قضا شود ولی روزه قضا شود؟  امام صادق(ع) با جریان قیاس مبارزه زیادی کردند زیرا این جریان به قدری گسترش داشت که گاهی شاگردان نزدیک امام(ع) هم فریب این جریان را خوردند. در «من لایحضر الفقیه» شیخ صدوق بیان شده است که ابان بن تغلب در اوایل شاگردی امام خدمت ایشان می‌رسد و می‌پرسد: اگر  مردی یکی از انگشتان زنی را قطع کند، دیه او چقدر است؛ اگر دو انگشت را قطع کند دیه چقدر است؛ اگر سه تا چقدر و امام به ترتیب پاسخ دادند ۱۰، ۲۰ و ۳۰ شتر؛ او گفت اگر ۴ انگشت قطع شود و امام پاسخ دادند ۲۰ شتر در حالی که اگر قیاس مبنا بود باید ۴۰ شتر می‌شد. ابان خطاب به امام گفت که سبحان الله؛ ما در عراق که این سخن را می‌شنیدیم تصور می‌کردیم حرف شیطان است و آن وقت شما چطور می‌گویید ۲۰ شتر؟ امام به او نهیب زد که ای ابان تو از قیاس سخن می‌گویی در حالی که سنتی که با قیاس درست شود دین را نابود می‌کند و بعد هم امام(ع) علت اینکه برای قطع ۴ انگشت ۲۰ شتر دیه باید داده شود را بیان فرمودند. نکته دهم؛ نکته دیگر در بیان خدمات امام صادق(ع) رواج تفکر و اهمیت به عقل است؛ ما امروز بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام(ع)نشسته‌ایم و پشت صحنه را نمی‌بینیم؛ شما مکاتب دیگر را در برابر مکتب امام صادق(ع) مقایسه کنید. کتابی را مرحوم آقای نجمی دارند به عنوان «سیری در صحیحین»؛ عزیزان مراجعه کنند تا بفهمند کسانی که از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند چه چیزهای عجیبی نوشته‌اند؛ یکی از کارهای مهم امام صادق(ع) رواج علوم عقلی است.  مرحوم علامه مظفر در کتاب الامام الصادق(ع) از یکی از معاصرین خود از یکی از مجلات نقل کرده است که شیعه اولین کسانی بودند که مذهب خود را بر مبنای عقل تاسیس کردند. الان شما صحاح و سننن اهل سنت را ببینید؛ روایاتشان از نماز و روزه شروع می‌شود ولی مرحوم کلینی، کافی را با کتاب العقل و الجهل آغاز کرده است. دو جلد کافی، کتاب عقل و جهل است و به قضا و قدر و جبر و اختیار در بخش توحید پرداخته است و آن وقت شما این مطالب را با برخی روایات آنان مقایسه کنید که العیاذبالله برای خدا جسم قائل شدند و یکی از آنان در شب جمعه در منبر نشسته بود و گفت همینطور که من الان از منبر پایین آمدم خدا هم در روز قیامت از عرش خود پایین خواهد آمد. به هر حال از جمله خدمات آن حضرت گسترش علوم عقلی است.  ممکن است گفته شود که امام از روی ناچاری مجبور بودند که کار علمی رو بیاورند چون زمینه فعالیت سیاسی نداشتند و کسانی هم که قیام کردند با شکست روبرو شدند، پاسخ به این سوال چیست؟ غیر از سیدالشهداء(ع) که قیام به شمشیر کرده و به شهادت رسیدند هیچ امام دیگری این وضع را نداشتند و بنا نبود داستان کربلا در دوره هر امامی رقم بخورد و همه ائمه(ع) مانند ایشان شهید شوند؛ کربلا یکبار بود و برای بیداری جامعه هم لازم بود؛ در دوره ائمه(ع) از جمله امام صادق(ع) قیام‌هایی شد ولی ایشان همراهی نکردند با اینکه برای موفقیت آن‌ها و بعد از شهادتشان دعا و از آنان تجلیل کردند ولی در قیام دخالتی نداشتند و تشویق نمی‌کردند یا وقتی ابومسلم خراسانی آمد حاضر نشدند با او همکاری کنند.  این دوره دوره‌ای نبود که امام بخواهد وارد فاز نظامی و سیاسی شود؛ ۳۴ سال امامت این امام از سخت‌ترین دوران‌ها بود و خلفایی چون هشام و ولید یعنی جانیانی که روی جنایتکاران را سفید کردند حاکم بودند. البته بنی عباس در ابتدا سراغ شیعه و امام نرفتند ولی وقتی جای پای آنها محکم شد شروع به سختگیری به امام کردند که یکی از دوران‌های سخت دوره منصور دوانیقی بود.  معروف است که فردی خانمش را طلاق داده بود و برایش مسئله شرعی پیش آمده و می‌خواست از امام(ع) بپرسد ولی جرئت نداشت به خانه امام صادق(ع) برود زیرا اگر حکومت متوجه می‌شد او را می‌کشتند لذا لباس یک فرد دوره‌گردی را می‌پوشد و سبد خیاری را بر سر می‌گذارد و با این بهانه خود را به منزل امام می‌رساند و مسئله می‌پرسید. بنابراین این دوران دوره سختی بود لذا حیات علمی امام جلوه زیادی داشت. آخرین پرسش هم این است که تبیین زندگانی ائمه برای دوران ما درس و الگوست؛ برخی می‌گویند ما می‌توانیم به سیره علمی امام صادق(ع) رجوع کنیم و به جای درگیری سیاسی با کشورها، سراغ فعالیت و پیشرفت علمی و اقتصادی برویم، تحلیل شما چیست؟ امروز انقلاب بزرگی توسط یک فقیهی به ثمر رسیده است که ذره‌ای هوای نفس نداشت و برای خدا کار کرد و ما نمی‌توانیم بگوییم امروز دوره سکوت است و باید فقط کار علمی بکنیم؛ وقتی فقیه مسلمی که کسی در عظمت علمی و عرفانی او تردیدی ندارد قیام می‌کند و این نوع مباحث وجهی ندارد. گفت و گو از علی فرج زاده منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (16 اردیبهشت)
  • بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشسته‌ایم
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • انتشارات صهبا از کتاب جدید با نام «حدیث مکارم الاخلاق» رونمایی کرد
  • اعلام آمادگی دانشگاه مطرح ایرانی برای آموزش زبان فارسی به دانشجویان اخراجی آمریکا
  • توسعه ظرفیتهای آموزش زبان فارسی در جمهوری خودمختارنخجوان
  • نهضت ترجمه اشعار فارسی به عربی در خوزستان
  • کتاب شعر «ناله‌های امپراطور» در بروجرد رونمایی شد
  • برنامه‌های جدید کانون پرورش فکری برای بچه‌ها
  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل